مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

{ فیک بعد سال ها / پارت نم دونم چندوم }

جاون : بشنوه ! که چی ؟ مهم نیس وقتی فقط چانسا رو نداره بقیه اعضا که شدن اسباب بازی براش ایزول سر خم کرد و گفت. : حال میمردی نگی ؟ سوزی : منظورت چیه ؟ جاون : جز تو یوکی ، سانی و نانی هم اینجا گیر افتادن ولی فعلا باید نگران سانی باشید ، ینا : چه اتفاقی برايه سانی افتاد ؟ رقصش....؟ جاون : اون تحت نظر بالرینِ ، ایزول : چری لیدی ؟ جاون اوهومی به نشانه بله گفت و به اگاسته نگاه کرد : یوکی آخرین بار پیش تو بود ؟ اگاسته : خب راستش.....آره پیش من تو اتاق بازی بود سعی داشت از دست دلقک فرار کنه یهو خورد زمین و غیب شد ، جاون : یعنی چی غیب شد؟ ها ؟ اگاسته : نمی دونم فقط یهویی غیب شد
یوکی : پس غیب شد؟ ، سکوت همه جا رو گرفت ، اگاسته. : میتونم قسم بخورم غیب شدی ! یوکی : درواقع خودمم نمی دونم چیشد یهو افتادم و بعد دیدم تو یه اتاق کاملا سفیدم ، حالا این مهم نیس
تو چرا اینجایی جاون ؟ جاون : واقعا معلوم نیس اون دکتر مشهور منم ؟ یوکی : صب کن سوزیییییی؟
سوزی : یوکی شی ؟ یوکی : د آخه بچه تو چرا اینجایی؟ ، ینا : تقصیر خودشه که بعد ۱۸ سال بخاطر نبودن جوکر و هارلی نتونست در فرار پیدا کنه ؟ یوکی : جوکر ؟ هارلی ؟ جوکر منظورتون چانساس؟ چیکار دختر من دارید این همه آدم! جاون هوفی گفت و به یوکی نگاه کرد : نگاه ! رئیس اینجا جوکر خودشو تو ماموریت از دست داده و هارلی بعد مردن جوکر از اینجا فرار کرد و خودکشی کرد پس یعنی اسباب بازی هایه موردعلاقه رئیس رفتن و اون نیاز به اسباب بازی هایه جدید داره !


( دستم به گا رفت حمایت کنیدددددددددد)
دیدگاه ها (۶۳)

جهت تموم شدن وایب

( دزدی از چانسا )

{ سخنی درباره فیک }

{ از چصناله به پارتی }

🐾نامه ای از رزیتا هلمز🐾"‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌   .  ...

🐾نامه ای از رزیتا هلمز🐾"‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌   .  ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط